زمان تقریبی مطالعه: 2 دقیقه
 

کنایه (اصول)





کنایه به ذکر لازم و اراده ملزوم اطلاق می‌شود.


۱ - تعریف



کنایه، از احوال لفظ و مقابل مجاز بوده و عبارت است از ذکر لازم آوردن معنای حقیقی و اراده ملزوم آن معنای کنایی؛ بنابراین، در جایی که معنای حقیقی لفظ، لازمه معنای دیگری (ملزوم) است، اگر معنای حقیقی آورده شده و ملزوم آن اراده گردد، به آن کنایه گفته می‌شود، مانند این که گفته شود: «زید کثیر الرماد»؛ یعنی خاکستر خانه زید زیاد است و زیاد بودن خاکستر خانه، لازمه مهمان نوازی و جود و سخاوت او است. در این مثال، کثیر الرماد، معنای کنایی سخاوت است.

۲ - کنایه در کتاب اصول الفقه الاسلامی



در کتاب « اصول الفقه الاسلامی » آمده است:
«تعریف الکنایة: الکنایة هی لفظ استتر المراد منه فی نفسه فلا یفهم الا بقرینة سواء اکان المراد معنی حقیقیة‌ام معنی مجازیا... فالکنایة عند الاصولیین اعم منها عند علماء البیان لانها تشمل الحقیقة و اما عند علماء البیان فالکنایة تقابل المجاز و هی عندهم لفظ یقصد بمعناه الموضوع له معنی ثان ملزوم له مثل قولهم: «فلان طویل النجاد»، یقصد به طول القامة فطول القامة ملزوم لطول النجاد».
[۱] اصول الفقه الاسلامی، زحیلی، وهبه، ج۱، ص۳۰۹.


۳ - فرق کنایه و مجاز



فرق کنایه و مجاز آن است که در کنایه، معنای موضوع له و معنای کنایی هر دو اراده می‌شود هر چند به کمک قرینه و شنونده از معنای موضوع له به معنای کنایی منتقل می‌شود، اما در مجاز، معنای موضوع له اراده نمی‌شود، زیرا مجاز، استعمال در غیر موضوع له است و با اراده معنای موضوع له منافات دارد.
بعضی از کتاب‌های اصولی، معنای کنایه در نزد اصولیان را با معنای کنایه در نزد عالمان علم متفاوت دانسته و کنایه اصولی را، اعم از کنایه در علم بیان گرفته‌اند.
[۲] فرهنگ معارف اسلامی، سجادی، جعفر، ج۴، ص۵۸.
[۳] تقنین اصول الفقه، عبدالبر، محمد زکی،ص۱۴۳.


۴ - پانویس


 
۱. اصول الفقه الاسلامی، زحیلی، وهبه، ج۱، ص۳۰۹.
۲. فرهنگ معارف اسلامی، سجادی، جعفر، ج۴، ص۵۸.
۳. تقنین اصول الفقه، عبدالبر، محمد زکی،ص۱۴۳.


۵ - منبع


فرهنگ‌نامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۶۶۸، برگرفته از مقاله «کنایه».    


رده‌های این صفحه : احوال لفظ | مباحث الفاظ




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.